کاش می شد عشق را با یک نگاه ابراز کرد
تا به آنی در دلش مهری به دل جاساز کرد
کاش می شد در خیالی، عکس یاری را کشید
چهره اش خندان نمود و با دلش پرواز کرد
کاش می شد بی مهابا یک دهان آواز خواند
با سرودی عاشقانه ، زندگی را ساز کرد
کاش می شد حرف دل را با همه بیپرده گفت
نکته ها را بر شمرد و یکدلی ، آغاز کرد
کاش می شد همچو شبنم بر گلی مشتاق شد
عاشق شمسی شد و شأن جلیل احراز کرد
کاش می شد درب دکان جفا را تخته کرد
کارها را با عدالت در محل ممتاز کرد
کاش می شد بر قپانش سنگ یکسانی گذاشت
عاشقی کرد و به لطفش مهربانی باز کرد
کاش می شد تا به باورها رسید و دیدشان
خانه ی تردید را ، از یقیـن ، افراز کرد
کاش می شد با دعایی رمز فردا را گشود
دل به دریا داده و در زندگی اعجاز کرد
کاش می شد تا به آزادی بمانی در مسیر
مام میهن را برای مردمش نوساز کرد
کاش می شد کاش ها را در دلم از ریشه کند
بال و پر را با شجاعت چون عقابی باز کرد
درباره این سایت